گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نوجوان
جلد سی ام
سوره ضُحی




صفحه 83 از 137
سوره ضُحی
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 وَ الضُّحی
قسمبهروزدرآنهنگامکهآفتاب برآید (وهمهجارا فراگیرد).
بهمعناي " اوایل روز "است ، آن موقعی که خورشید در آسمان بالا بیاید و نور آن بر همه جا مسلط شود و این در « ضُ حی »
حقیقت بهترین موقع روز است و به تعبیر بعضی در حکم فصل جوانی است ؛ در تابستان هوا هنوز گرم نشده و در زمستان سرماي
هوا شکسته شده است و روح و جان انسان در این موقع آماده هرگونه فعالیت است.
2 وَ اللَّیْلِ اِذا سَجی
و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد .
به معنی" سکون و آرامش "است . آنچه در شب مهم است ، همان آرامشی است که بر آن حکمفرما است و طبعا اعصاب « سَجی »
و
( جزء سیام ( 221
روح انسان را در آرامش فرو میبرد و براي تلاش و کوشش فردا و فرداها آماده میسازد و از این نظر نعمت بسیار مهمی است که
شایسته است سوگند به آن یاد شود .
3 ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی
کهخداوند هرگزتورا وانگذاشته وموردخشمقرارندادهاست.
بر وزن صدا ) به معنی" شدت بغض و ) « قلا » از ماده « قَلی » . بهمعنی" ترك گفتن و وداع کردن "است « تودیع » از ماده « وَدَّعَ »
بر وزن سرو ) به معنی" پرتاب کردن "نیز آمده است. اینتعبیر، دلداري و تسلیخاطرياست براي ) « قلو » عداوت "است و از ماده
شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله که بداند اگر گاهی در نزول وحی تأخیر افتد ، روي مصالحی است که خدا میداند و هرگز دلیل بر
آن نیست که طبق گفته دشمنان ، خداوند نسبت به او خشمگین شده باشد یا بخواهد او را ترك گوید ، او همیشه مشمول لطف و
عنایات خاصه خدا است و همواره در کنف حمایت ویژه او است .
222 ) سوره ضُحی )
4 وَ لَلاْخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الاْوُلی
و مسلما آخرت براي تو از دنیا بهتر است .
تو دراین جهان مشمول الطاف او هستی و در آخرت بیشتر و بهتر ، نه در کوتاهمدت مورد غضب پروردگار خواهی بود و نه در
درازمدت . کوتاه سخن این که تو در دنیا و آخرت عزیزي و در دنیا عزیز و در آخرت عزیزتر .
آنقدر به تو میبخشدکه خشنودشوي
5 وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی
وبزوديپروردگارتآنقدربهتوعطامیکندکهخشنودشوي.
این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد صلیاللهعلیهوآله است که میفرماید : آنقدر به تو میبخشیم که
صفحه 84 از 137
راضی شوي ، در دنیا بر دشمنان پیروز خواهی شد و آیین تو جهانگیر خواهد گشت و در آخرت نیز مشمول بزرگترین مواهب
خواهی بود . بدون شک پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به عنوان خاتم انبیاء و رهبر عالم بشریت
( جزء سیام ( 223
خشنودیش تنها در نجات خویش نیست ، بلکه آن زمان راضی و خشنود میشود که شفاعتش درباره امتش نیز پذیرفته شود ، به
همین دلیل در روایات آمده است که این آیه ، امیدبخشترین آیات قرآن مجید و دلیل بر پذیرش شفاعت آن حضرت است .
ناگفته پیدا است که شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآله شرایطی دارد ، نه او براي هر کس شفاعت میکند و نه هر گنهکاري
میتواند از چنین شفاعتی بهرهمند گردد .
بحثی پیرامون شفاعت در قرآن
آیاتی که در قرآن پیرامون این مطلب بحث میکند ، به چند دسته تقسیم میشوند : گروه اول آیاتی که به طور مطلق شفاعترا
وَ لا یُقْبَلُ مِنْها » : 254 /بقره ) و مانند ) « اَنْفِقوُامِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْیَأْتِیَ یَوْمٌ لابَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّۀٌ وَ لا شَ فاعَۀٌ » : نفیمیکند، مانند
48 / بقره ) . در این آیات راههاي متصوّر براي نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض ) « شَفاعَۀ
مادي یا پیوند و سابقه دوستی و یا مسأله شفاعت نفی شده است . گروه دوم
224 ) سوره ضُحی )
ما لَکُمْ مِنْ دونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَ فیعٍ : غیر از خدا ولی و شفیعی » : را منحصرا خدا معرفی میکند ، مانند « شفیع » آیاتی است که
44 / زمر ) . گروه سوم آیاتی است که ) « قُل لِلّهِ الشَّفاعَۀُ جَمیعا : بگو همه شفاعتها از آنِ خدا است » 4 / سجده ) و ) « نداریم
مَنْ ذَا الَّذي یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ : چهکسی میتواندجزبه اذن خدا » : شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا میکند . مانند
وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَۀُ عِندَهُ اِلاّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ : شفاعت جز براي کسانیکه خداوند اجازه دهد، » 255 /بقره) وهمینطور ) ؟ « شفاعتنماید
23 / سبأ ) . گروه چهارم آیاتی است که شرایطی براي شفاعت شونده بیان کرده ، گاهی این شرط را رضایت و ) « سودي ندارد
28 / انبیاء ) . طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصرا شامل ) « وَ لا یَشْفَعوُنَ اِلاّ لِمَنْ ارْتَضی » : خشنودي خدا معرفی میکند . مانند
یعنی" پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند ، "رسیدهاند . و گاهی شرط آن را گرفتن عهد و « ارتضاء » حال کسانی است که به مقام
لا یَمْلِکوُنَ » : پیمان نزد خدا معرفی میکند . مانند
( جزء سیام ( 225
87 / مریم ) ( منظور از این عهد و پیمان ، ایمان به خدا و پیامبران الهی است ) . و زمانی ) « الشَّفاعَۀَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا
ما لِلظّالِمینَ » : صلاحیت مورد شفاعت قرار گرفتن را ازبعضی از مجرمان سلب میکند . مانند سلب شفاعت از ظالمان در این آیه
18 / غافر) . و به این ترتیب داشتن عهد و پیمان الهی یعنی ایمان و رسیدن به مقام خشنودي پروردگار ) « مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاع
و پرهیز از گناهانی چون ظلم و ستم ، جزء شرایط حتمی شفاعت است . مثلاً گناهانی همانند ظلم و ستم به طور کلی از دایره
و اگر ظلم را به معنی وسیع کلمه تفسیر کنیم ، . « ظالمان" شفیع مُطاعی "ندارند » : شفاعت بیرون شمرده شده و قرآن میگوید
شفاعت منحصر به مجرمانی خواهد بود که از کار خود نادمند و پشیمان ودر مسیر جبران و اصلاحند ودر اینصورت شفاعت
پشتوانهاي خواهد بود براي توبه و ندامت از گناه ( و اینکه بعضی تصور میکنند با وجود ندامت و توبه نیازي به شفاعت نیست ،
تنها کسانی ، « انبیاء » اشتباه است ) . از طرف دیگر بر طبق آیه 28 سوره
226 ) سوره ضُحی )
« عهد الهی » داراي « مریم » رسیدهاند و بر طبق آیه 87 سوره « ارتضاء » مشمول بخشودگی از طریق شفاعت میشوند که به مقام
صفحه 85 از 137
هستند . این دو عنوان همانگونه که از مفهوم لغوي آنها و از روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده ، استفاده میشود ، به معنی
و گواهی به « نیکی اعمال نیک و بدي اعمال بد » ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیئات
درستی تمام مقرّراتی است که از سوي خدا نازل شده ، ایمانی که در فکر و سپس در زندگی آدمی انعکاس یابد و نشانهاش این
است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدسی را به رسمیت نمیشناسند ، بیرون آورد و به تجدید نظر در
برنامههاي خود وادارد
فلسفه انقطاع وحی
از مجموع آیات فوق به خوبی روشن میشود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله هر چه دارد ، از ناحیه خدا است ، حتی در نزول وحی از
خود اختیاري ندارد ، هر زمان خدا بخواهد ، وحی قطع میشود و هر زمان بخواهد ،
( جزء سیام ( 227
برقرار میگردد و شاید انقطاع وحی نیز به همین منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تقاضاي
من » : معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند ، یا به او پیشنهاد میکردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده و او میفرمود
همانگونه که در آیه 15 سورهیونس آمد). ) « در این امور اختیاري از خود ندارم
پایان سوره ضُحی
سوره اِنشِراح
ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَكَ
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم ؟
در اصل به معنی " گسترش دادن « شرح » از ماده « نَشْرَح »
228 ) سوره اِنشِراح )
توسعه دادن به روح و فکر پیامبر ،« شرح صدر » قطعات گوشت و تولید ورقههاي نازکتر "است . سپس میافزاید منظور از
صلیاللهعلیهوآله است و این توسعه میتواند مفهوم وسیعی داشته باشد که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل
گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و کارشکنیهاي دشمنان و مخالفان . اصولًا هیچ رهبر بزرگی
نمیتواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشکلات رود و آنکس که رسالتش از همه عظیمتر است ( مانند پیامبر اکرم ) شرح صدر او
باید از همه بیشتر باشد ، طوفانها آرامش اقیانوس روح اورا بر هم نزند، مشکلات اورا بهزانو درنیاورد، کارشکنیهاي دشمنان
مأیوسش نسازد ، سؤالات از مسایل پیچیده او را در تنگنا قرار ندهد و این عظیمترین هدیه الهی به رسولاللّه بود .
"شرح صدر "مافوق معجزات انبیاءاست
در حدیثی آمده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید : من از پروردگارم تقاضایی کردم و دوست میداشتم این تقاضا را نمیکردم
صفحه 86 از 137
، عرض کردم:
( جزء سیام ( 229
خداوند به من فرمود ، « خداوندا پیامبران قبلاز من بعضیرا جریان باد در اختیارشان قراردادي و بعضی مردگان را زنده میکردند »
فرمود: .« آري » : عرض کردم ؟« آیا گمشده نبودي هدایتت کردم » : فرمود ، « آري » : گفتم ؟ « آیا تو یتیم نبودي پناهت دادم » :
شرح » 1) این نشان میدهد که" نعمت ) . « آري اي پروردگار » : عرض کردم ؟ « آیا سینه تورا گشاده و پشتت را سبکبار نکردم »
مافوق معجزات انبیاء است "و بهراستی که اگر کسی حالت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را دقیقا مطالعه کند و میزان شرحصدر او « صدر
را در حوادثسخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد، یقین میکند که این از طریق عادي امکانپذیر نیست ، این یک
تأیید الهی و ربانی است .
2 وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَكَ
و بار سنگین را از تو برنداشتیم ؟
. جلد 10 ، صفحه 508 ، « مجمع البیان » -1
230 ) سوره اِنشِراح )
نیز از همین معنی مشتق شده است ، چون بارهاي سنگین حکومت را « وزیر » در لغت به معنی" سنگینی "است ، واژه « وِزْر »
گویند ، چراکه بار سنگینی است بر دوش گنهکار . « وزر » بردوش میکشد و گناهان را نیز به همین جهت
3 اَلَّذي اَنْقَضَ ظَهْرَكَ
همان باري که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد .
این کدامین بار بود که خداوند آن را از پشت پیامبرش برداشت ؟ قرائن آیات به خوبی نشان میدهد که منظور همان
مشکلاترسالت و نبوت و دعوت به سوي توحید و یکتاپرستی و برچیدن آثار فساد از آن محیط بسیار آلوده بوده است ، نه تنها
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله که همه پیغمبران در آغاز دعوت با چنین مشکلات عظیمی روبرو بودند و تنها با امدادهاي الهی بر
آنها پیروز میشدند ، منتها شرایط محیط و زمان پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از جهاتی سختتر و سنگینتر بود .
4 وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَكَ و آوازه تو را بلند کردیم .
( جزء سیام ( 231
نام تو همراه اسلام و نام قرآن همه جا پیچید و از آن بهتر این که نام تو در کنار نام اللّه هر صبح و شام بر فراز مأذنهها و هنگام اذان
بردهمیشود و شهادت به رسالت تو در کنار شهادت به توحید و یگانگی خداوند، نشان اسلام و دلیل پذیرش اینآیین پاك است.
چهافتخاري ازاینبرتر و رفعت مقامی از این بالاتر تصور میشود ؟ در حدیثی از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در تفسیر این آیه
جبرئیل به من گفت: خداوند متعال به من میگوید: هنگامیکه نام من برده میشود، نام تو نیز همراه من » : میخوانیم که فرمود
1) (و در عظمت مقام تو همین بس). ) « ذکر میشود
5 فَاِنَمَعَالْعُسْرِیُسْرا بنابراین مسلما با سختی آسانی است.
6 اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا و مسلما باسختی آسانی است .
غم مخور مشکلات و سختیها به این صورت باقی نمیماند ،
. جلد 10 ، صفحه 508 ، « مجمع البیان » -1
232 ) سوره اِنشِراح )
کارشکنیهاي دشمنان براي همیشه ادامه نخواهد یافت و محرومیتهاي مادي و مشکلاتاقتصادي وفقر مسلمین به همین صورت
صفحه 87 از 137
ادامه نمییابد . آنکس که مشکلات را تحملکند و دربرابر طوفانهايزندگی ایستادگی بهخرج دهد، روزي میوه شیرین آن را
میچشد، روزي که فریاد دشمنان خاموش ، کارشکنیها بیرنگ ، جادههاي پیشرفت و تکامل صاف و پیمودن مسیر حقآسان
خواهد شد. ایندوآیه بهصورتی مطرحشدهکه اختصاص بهشخص پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله و زمان آن حضرت نیز ندارد و بلکه
بهصورت یک قاعده کلی به همه انسانهاي مؤمن مخلص و تلاشگر نوید میدهد که همیشه در کنار سختیها آسانیها است ، حتی
که نشانه همراهیاست ، میکند. آري چنین است که با هر مشکلی آسانی آمیخته و با هر « مَعَ » نمیکند بلکه تعبیربه « بعد » تعبیر به
صعوبتی، سهولتی همراه است و این دو همیشه با هم بوده و باهم خواهند بود .
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید
( جزء سیام ( 233
7 فَأِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ
پس هنگامیکه از کار مهمی فارغ میشوي ، به مهم دیگري پرداز.
8 وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ
و به سوي پروردگارت توجه کن .
هرگز بیکار نمان ، تلاش و کوشش را کنار مگذار ، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمی را آغاز مهم دیگري قرار ده . آیه
مفهوم گستردهاي دارد که فراغت از مهمی و پرداختن به مهم دیگر را شامل میشود و جهتگیري تمام تلاشها را به سوي
پروردگار توصیه میکند . و چهبرنامه سازنده و مؤثّريکه رمز پیروزي و تکامل در آن نهفته است ، اصولاً بیکار بودن و فراغت
کامل مایه خستگی ، کم شدن نشاط ، تنبلی و فرسودگی و در بسیاري از موارد مایه فساد و تباهی و انواع گناهان است . قابل توجه
اینکه آمارها نشان میدهد که به هنگام تعطیلات
234 ) سوره اِنشِراح )
مؤسسات آموزشی ، میزان فساد گاهی تا هفت برابر بالا میرود .
پایان سوره اِنشِراح
( جزء سیام ( 235
سوره تین
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 وَ التّینِ وَ الزَّیْتُونِ
قسم به انجیرو زیتون (یاقسمبهسرزمینشام و بیتالمقدس).
« تین » همان زیتون معروف است که ماده روغنی مفیدي از آن میگیرند . در معناي « زَیْتُون » در لغت به معنی " انجیر " و « تین »
« انجیر » . اشاره به" شام و بیتالمقدس "است « زَیْتُون » و « تین » مطالب مختلفی گفته شده است از جمله اینکه ، « زَیْتُون » و
« انجیر » داراي ارزش غذایی فراوانی است و لقمهاي است مغذي و مقوي براي هر سن وسال وخالیاز پوست و هسته و زواید . از
« انجیر » میتوان به عنوان قند طبیعی جهت کودکان استفاده نمود، ورزشکاران و آنهاکه گرفتار ضعف و پیرياند ، میتوانند از
رژیم مخصوصی از انجیر براي پهلوانان تنظیم کرده « جالینوس » . براي تغذیه خود استفاده کنند
236 ) سوره تین )
صفحه 88 از 137
بود، به پهلوانان روم و یونان قدیم نیز انجیر داده میشد . دانشمندان غذاشناس میگویند : انجیر ، سرشار است از ویتامینهاي
مختلف و قند و در بسیاري از بیماريها از آن به عنوان یک دارو میتوان استفاده کرد ، مخصوصا هرگاه انجیر و عسل را بهطور
مساوي مخلوط کنند، براي زخممعده بسیارمفید است، خوردن انجیرخشک فکر را تقویت میکند ، خلاصه به علت وجود عناصر
معدنی در انجیر که سبب تعادل قواي بدن و خون میگردد، انجیررا غذاي هر سن و شرایطی معرفی کردهاند. در حدیثی ازامام
انجیر "بوي دهان را میبرد ، لثهها و استخوانها را محکم میکند ، مو را میرویاند ، درد را » : " علیّبنموسیالرّضا آمده است
« زیتون » 1) و اما درباره ) .« انجیر شبیهترین اشیاء به میوه بهشتیاست » : و نیز فرمود « برطرف میسازد و با وجود آن نیاز بهدارو نیست
غذاشناسان و دانشمندان بزرگی که سالیان دراز از عمر خود را در مطالعه خواص گوناگون میوهها صرف کردهاند ، براي زیتون و
روغن آن اهمیت فوقالعادهاي قائلند و معتقدند کسانی که میخواهند همواره سالم باشند ، باید از این اکسیر حیاتی
استفاده کنند .
. جلد 6 ، صفحه 358 ، « کافی » -1
( جزء سیام ( 237
روغن زیتون دوست صمیمی کبد آدمی و براي رفع عوارض کلیهها و سنگهاي صفراوي و قولنجهاي کلیوي و کبدي و رفع
در قرآن مجید یاد شده است . روغن زیتون نیز « شجره مبارکه » یبوست بسیار مؤثر است . به همین دلیل از درخت زیتون به عنوان
سرشار از انواع ویتامینها و داراي فسفر ، گوگرد ، کلسیم ، آهن ، پتاسیم و منگنز است . مرهمهایی را که از روغن زیتون و سیر
تهیه میشود ، براي انواع دردهاي رماتیسمی مفید دانستهاند ، سنگهاي کیسه صفراء به وسیله خوردن روغن زیتون ازبینمیروند .
خانهاي که درآن از سرکه و روغن زیتون به عنوان نان خورش استفاده میکنند ، هرگز » : در خبري از امیر مؤمنان علی میخوانیم
1) و در حدیثی از امام ) . « خالی از طعام نمیشود و این غذاي پیامبران است
. جلد 66 ، صفحه 180 ، « بحارالانوار » -1
238 ) سوره تین )
روغن زیتون غذاي خوبی است ، دهان را خوشبو و بلغمرا برطرف میسازد، رنگ صورت را » : علیّبنموسی الرّضا آمده است
1) این ).« صفاو طراوت میبخشد، اعصاب را تقویت کرده ، بیماري و درد و ضعف را از میان میبرد و آتش خشم را فرو مینشاند
کُلُوا الزَّیْتَ وَ ادْهِنوُا بِهِ فَاِنَّهُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَ ۀٍ : روغن » : بحث را با حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پایان میدهیم که فرمودند
(2) . « زیتون را بخورید و بدن را با آن چرب کنید که از درخت مبارکی است
.« طور سینین » 2 وَ طُورِ سینینَ و سوگند به
مکه) . ) « شهر امن » لامینِ و قسم به این 􀂗 3 وَ هذَا الْبَلَدِ ا
4 لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْویمٍ
که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدهایم .
. جلد 66 ، صفحه 183 ، « بحارالانوار » -1
. جلد 66 ، صفحه 182 ، « بحارالانوار » -2
( جزء سیام ( 239
به معنی " کوه "است ، مفهوم آن " کوه « طُور » به معنی" درخت "دانستهاند و باتوجه به اینکه « سینۀ » را بعضی جمع « سینین »
اسم زمینی است که آن کوه بر آن قرار دارد و برخی دیگر نیز آن را به معنی « سینین » پردرخت "میشود ، بعضی نیز گفتهاند
به معنی" درآوردن چیزي بهصورت مناسب و نظام معتدل و کیفیت شایسته "است و « تَقْویم » . "پربرکت و زیبا "دانستهاند
صفحه 89 از 137
گستردگی مفهوم آن اشاره به این است که خداوند، انسان را از هرنظر موزون و شایسته آفرید ، هم از نظر جسمی و هم از نظر
روحی و عقلی ، چراکه هرگونه استعدادي را در وجود او قرار داده و او را براي پیمودن قوس صعودي بسیار عظیمی آماده
را در او جا داده است . « عالم کبیر » ، است « جرم صغیري » ساخته و با اینکه انسان
5 ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلینَ
سپس او را به پائینترین مرحله بازگرداندیم .
میگویند: همیشه در کنار کوههاي بلند، درههاي بسیار عمیق
240 ) سوره تین )
وجود دارد و در برابر آن قوس صعودي تکامل انسان، قوس نزولی وحشتناکی دیده میشود، چرا چنین نباشد، در حالیکه انسان
موجودي است مملو از استعدادهاي سرشار که اگر در طریق صلاح از آن استفاده کند ، بر بالاترین قله افتخار قرار میگیرد و اگر
اسفل » اینهمه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد ، بزرگترین مفسده را میآفریند و طبیعی است که به
کشیده شود . « السّافلین
6 اِلاَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلوُا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ اَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ
مگرکسانیکه ایمانآوردهاند و اعمالصالح انجام دادهاند که براي آنها پاداشی است قطع ناشدنی .
اشاره به پاداشی دایمی و خالی از « غَیْرُ مَمْنُون » در اینجا به معنی" قطع "یا" نقص "است ، بنابراین « من » از ماده « مَمْنُون »
هرگونه نقص است .
7 فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُبِالدّینِ
( جزء سیام ( 241
پس چه چیز سبب میشود که تو بعد از این همه ، روز جزا را تکذیب کنی ؟
ساختمان وجود تو از یکسو و ساختمان این جهان پهناور از سوي دیگر نشان میدهد که زندگی چند روزه دنیا نمیتواند هدف
نهایی آفرینش تو و این عالم بزرگ باشد . عالم گیاهان پیوسته و در هر سال منظره مرگ و حیات مجدد را در برابر
چشم انسان مجسم میسازند و آفرینشهاي پیدرپی دوران جنینی هرکدام معاد وحیات مجددي محسوب میشوند ، با
اینهمه چگونه این انسان روز جزا را انکار میکند ؟
8 اَلَیْسَ اللّهُ بِاَحْکَمِ الْحاکِمینَ
آیا خداوند بهترین حکمکنندگان نیست ؟
را تلاوت میفرمود ، وقتی به این آیه میرسید ، « تین » درحدیثی آمده است وقتیکه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سوره
(1) . « بلی وَ اَنَا عَلی ذلِکَ مِنَ الشّاهِدینَ : آري خداوند اَحکم الحاکمین است و من بر این امر گواهم » : میفرمود
242 ) سوره تین )
پایان سوره تین
. جلد 10 ، صفحه 512 ، « مجمع البیان » -1
( جزء سیام ( 243
سوره عَلَق
سوره عَلَق
صفحه 90 از 137
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذي خَلَقَ
بخوان بهنام پروردگارت که جهان را آفرید.
به اعتقاد اکثر مفسران ، این سوره نخستین سورهاي است که بر پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نازل شده است، بلکه بهگفته بعضی
پنجآیه اول اینسوره به اتفاق همهمفسران درآغاز وحی بررسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نازل شده ، مضمون آن نیز مؤید این معنی
پیامبر . « اي محمد بخوان » : رفته بود، جبرئیلآمد و گفت « حرا » است . درروایات آمدهکه پیغمبراکرم صلیاللهعلیهوآله به کوه
پیامبر . « بخوان » : جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد و بار دیگر گفت . « من قرائت کننده نیستم » : صلیاللهعلیهوآله فرمود
صلیاللهعلیهوآله همان جواب را تکرارکرد ، در سومین بار این پنج آیه را تلاوت نمود . این سخن را گفت و از دیده پیامبر
صلیاللهعلیهوآله پنهان شد .
244 ) سوره عَلَق )
زَمِّلوُنی وَ » : آمد و فرمود « خدیجه » رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که با دریافت نخستین اشعه وحی سخت خسته شده بود ، به سراغ
(1) . « دَثِّروُنی: مرابپوشانید و جامهايبرمنبیفکنیدتا استراحتکنم
هنگامیکه تنها میشوم ، ندایی » : فرمود « خدیجه » نیز نقل میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به « مجمع البیان » در « طبرسی »
خداوند جز خیر درباره تو کاري نخواهد کرد چراکه به خدا سوگند تو امانت را » : عرض کرد « خدیجه » . «( میشنوم ( و نگرانم
وَرَقَۀِ » بعد از این ماجرا ما به سراغ » : میگوید « خدیجه » . « ادا میکنی ، صله رَحِم بجا میآوري و در سخن گفتن راستگو هستی
« ورقۀ » رفتیم ( او از آگاهان عرب و عموزاده خدیجه بود ) ، رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله آنچه را دیده بود، براي « بْنِ نُوفِل
. « هنگامیکهآنمناديبهسراغتومیآید،دقتکن ببین چهمیشنوي؟ سپس براي من نقل کن »: گفت « ورقۀ » ، بیانکرد
. جلد 12 ، صفحه 96 ، « تفسیر ابوالفتوح رازي » -1
( جزء سیام ( 245
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ » : اي محمد بگو » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله در خلوتگاه خود این را شنید که میگوید
» . آمد و مطلب را براي او بازگو کرد « ورقۀ » سپس حضرت به سراغ ، « « لا اِلهَ اِلاَّ اللّه » : و بگو « الْعالَمینَ ، تا وَ لَا الضّالّینَ
بشارت داده است . « عیسی بن مریم » بشارت بر تو و باز هم بشارت بر تو ، من گواهی میدهم تو همان هستی که » : گفت « ورقۀ
داري ، تو پیامبر مرسلی و به زودي بعد از این روز مأمور به جهاد میشوي و اگر من آن روز را « موسی » و تو شریعتی همچون
» : 1) بعضی گفتهاند : مفعول در این آیه محذوف است و در اصل چنین بوده که ). « درك کنم ، در کنار تو جهاد خواهم کرد
و به همین جهت بعضی این آیه را دلیل بر آن گرفتهاند که" بسم اللّه « اِقْرَأِ الْقُرْآنَ بِاسْمِ رَبِّکَ : قرآن را با نام پروردگارت بخوان
جزء سورههاي قرآن است . قابل توجه اینکه در اینجا قبل از هر چیز تکیه
. جلد 10 ، صفحه 514 ، « مجمع البیان » -1
246 ) سوره عَلَق )
به معناي" مالک مصلح "است ، کسی که هم صاحب چیزي « ربّ » پروردگار شده است و میدانیم که « ربوبیت » روي مسأله
است و هم به اصلاح و تربیت آن میپردازد . سپس براي اثبات ربوبیت پروردگار ، بر روي مسأله خلقت و آفرینش جهان هستی
تکیه شده است ، چراکه بهترین دلیل بر ربوبیت او خالقیت او است ، کسی عالم را تدبیر میکند که آفرینندهآن است .
2 خَلَقَ الاِْنْسانَ مِنْ عَلَقٍ
صفحه 91 از 137
همان کس که انسان را از خون بستهاي خلق کرد .
در اصل به معنی " چسبیدن به چیزي " است و لذا به خون بسته و همچنین به زالو که براي مکیدن خون به بدن « مِنْ عَلَق »
میچسبد ، علق گفتهاند و از آنجا که نطفه بعد از گذراندن دوران نخستین را در عالم جنین ، به شکل قطعه خون بسته چسبندهاي
درمیآید که در ظاهر بسیار کمارزش است ، مبدأ آفرینش انسان را در این آیه همین موجود ناچیز میشمرد ، تا قدرتنمایی عظیم
پروردگار روشن شود که از موجودي چنان بیارزش مخلوقی چنین پرارزش آفریده است .
( جزء سیام ( 247
درستاستکه در آن زمان اینگونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولی قرآن مجید از طریق اعجاز علمی پرده از روي آن برداشته
است .
لاکْرَمُ 􀂗 3 اِقْرَأْ وَ رَبُّکَ ا
بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است .
از » این آیه در حقیقت پاسخی است به گفتار پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جواب جبرئیل که گفت : من قرائتکننده نیستم ، یعنی
. « برکت پروردگار فوقالعاده کریم و بزرگوار تو توانایی بر قرائت و تلاوت داري
4 اَلَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ
همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود .
5 عَلَّمَالاِْنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ
و به انسان آنچه را نمیدانست ، یاد داد .
آیه چهارم در واقع دو معنی دارد ؛ نخست اینکه خداوند نوشتن و کتابت را به انسان آموخت و قدرت و توانایی این کار عظیم را
که مبدأ
248 ) سوره عَلَق )
تاریخ بشر و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است، در او ایجاد کرد. دیگر این که منظور این است که علوم و دانشها را از
این طریق و با اینوسیله بهانسانآموخت.
آغاز وحیهمراه باآغاز یکحرکتعلمیبود
این آیات چنان که گفتیم به اعتقاد غالب مفسران یا تمام آنها نخستین آیاتی است که بر قلب پاك پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده
است و با تابش نخستین اشعه وحی ، فصل تازهاي در تاریخ بشریت آغاز شد و نوع بشر مشمول یکیاز بزرگترین الطاف الهی
گشت ، کاملترین آیینهاي الهی که نقطه پایان و ختم ادیان بود ، نازل گردیده و پس از نزول تمام احکام و تعلیمات اسلامی به
3 / مائده ) ، دین الهی تکمیل و نعمتش ) « اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِْسْلامَ دینا » مصداق
» به حد تمام و کمال رسید و اسلام دین مرضیّ الهی گشت . موضوع بسیار جالب اینجا است در عین اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله
بود و محیط حجاز را « درسنخوانده » و « اُمّی
( جزء سیام ( 249
است که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ « قلم » و « علم » یکپارچه جهل و نادانی فراگرفته بود ، در نخستین آیات وحی تکیه بر مسأله
انسان ، از یک موجود بیارزش « جسم » خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است . در حقیقت این آیات نخست از تکامل
به وسیله تعلیم و تعلّم مخصوصا از طریق قلم سخن میگوید . آن روز « روح » خبر میدهد و از سوي دیگر از تکامل « علقه » مانند
صفحه 92 از 137
که این آیات نازل میشد، نهتنها در حجاز که مملو از جهل و نادانی بود ، کسی براي قلم ارزشی قائل نبود، بلکه در دنیاي متمدن
آن زمان نیز قلم از اهمیت کمی برخوردار بود . اما امروز میدانیم که تمام تمدنها و علوم و دانشها و پیشرفتهایی که در هر زمینه
پیشی گرفته ، چراکه هم زیربناي خون شهید « دماء شهدا » بر « مداد علماء » نصیب بشر شده ، بر محور قلم دور میزند و به راستی
و هم پشتوانه آن مرکب و قلم دانشمندان است و اصولاً سرنوشت اجتماعات انسانی در درجه اول به نیش قلمها بسته است .
اصلاحات جوامع انسانی از قلمهاي مؤمن و متعهد شروع
250 ) سوره عَلَق )
میشود و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلمهاي مسموم و فاسد مایه میگیرد . بیجهت نیست که قرآن مجید سوگند به قلم و آنچه
/ 1) « ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُروُنَ » : آن ابزار ، آنجا که میفرماید « محصول » و هم به « ابزار » با قلم مینویسند ، یاد کرده یعنی هم به
قلم) ن، سوگند به قلم و آنچه را با قلم مینویسند . میدانیم دوران زندگی بشر را به دو دوران تقسیم میکنند : دوران تاریخ و
دوران قبل از تاریخ . دوران تاریخ زمانی است که قلم و خواندن و نوشتن ابداع شده بود و انسان توانسته است چیزي از زندگی
خود را با قلم بنگارد و براي آیندگان به یادگار بگذارد و به این ترتیب تاریخ بشر مساوي است با تاریخ پیدایش قلم و خط .
بنابراین پایه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده است و بیجهت نیست که قومی چنان عقب مانده به قدري در علوم و
دانشها پیش رفتند که علمو دانش را به اعتراف دوست و دشمن به همه جهان صادر کردند و به اعتراف مورخان معروف اروپا
این نور علم و دانش مسلمین بود که بر صفحه اروپاي تاریک قرون وسطی تابید و
( جزء سیام ( 251
میراث » یا « تاریخ تمدن اسلام » آنها را وارد عصر تمدن ساخت . در این زمینه کتابهاي فراوانی از سوي خود آنها تحت عنوان
نوشته شده است . چقدر نازیباست ملتی اینچنین و آیینی آن چنان در میدان علم و دانش عقب بمانند و نیازمند دیگران و « اسلام
حتی وابسته به آنها شوند.
ذکر خدا در هر حال
و جالب اینکه تمام زندگانی پربار او . « اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ » ، آغاز دعوت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از ذکر نام خدا شروع شد
آمیخته با ذکر و یاد خداوند بود . ذکرخداوند باهرنفسش توأم بود، برمیخاست، مینشست، میخوابید، راه میرفت، سوارمیشد،
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي اَحْیانا » : هنگامیکه از خواب بیدارمیشد ، میفرمود .« اللّه » پیادهمیشد، توقف میکرد، همه با یادخدا بود و بانام
میگوید : شبی خدمتش خوابیده بودم ، هنگامی که از خواب بیدار شد ، سر بهسوي آسمان « ابنعباس » .« بَعْدَ مااَماتَنا وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ
اِنَّ فی خَلْقِالسَّمواتِ » : بلندکرد و ده آیه آخر سوره آل عمران را تلاوت فرمود
252 ) سوره عَلَق )
لارْضِ وَ مَنْ فیهِنَّ ... اَللّهُمَّ لَکَ 􀂗 اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ اَنْتَ نُورُ السَّمواتِ وَ ا » : سپس عرضه داشت « ... لارْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ 􀂗 وَا
اَسْلَمْتُ وَ بِکَ آمَنْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْکَ اَنَبْتُ ... : پروردگارا حمد و ستایش مخصوص توست ، نور آسمانها و زمین و آنچه
. « در آن است تویی ... خدایا تسلیم تو میباشم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل میکنم و بهسوي تو بازگشت و توبه مینمایم
بِسْمِ اللّه ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّه ، اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ اَنْ اَضِلَّ ، اَوْ اُضَلُّ ، اَوْ اَزِلَّ، اَوْ اُزَلَّ » : هنگامی که از خانه بیرون میآمد، میفرمود
اَوْ اَظْلِمَ ، اَوْ اُظْلَمَ ، اَوْ اَجْهَلَ اَوْ یُجْهَلُ عَلَیَّ : بنام خدا ، بر خدا توکّل میکنم ، پروردگارا به تو پناه میبرم از اینکه گمراه کنم ، یا
. « گمراه شوم ، یا بلغزانم یا لغزیده شوم ، ظلم کنم یا به ظلم گرفتار شوم ، یا به نادانی بکشانم یا خودم به نادانی سوق داده شوم
و هنگامیکه .« اَعُوذُ بِاللّهِ الْعَظیمِ وَ بِوَجْهِهِالْکَریمِ وَ سُلْطانِهِالْقَدیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ » : هنگامیکه وارد مسجد میشد، میفرمود
صفحه 93 از 137
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ اَنْتَ » : لباسنویی در تنمیکرد، میفرمود
( جزء سیام ( 253
کَسَوْتَنیهِاَسْئَلُکَخَیْرَهُ وَ خَیْرَماصُ نِعَلَهُ وَ اَعُوذُبِکَ مِنْشَرِّهِ وَ شَرِّ ما صُنِعَ لَهُ : خدایا حمد مخصوص توست ، تو مرا پوشاندي، از تو خیر
را در پوشاکم میطلبم و نیز خیر آنچه که لباس براي آن ساخته شده است و به تو پناه میبرم از شرّ پوشاك (مصرف شرّ) و نیز شرّ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي کَفانی وَ اوانی وَ » : و هنگامی که به خانه بازمیگشت ، میفرمود . « آنچه که لباس براي آن ساخته شده است
و به همین . «؟ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي اَطْعَمَنی وَ سَ قانی : حمد خداي را که مرا کفایت کرد و پناه داد و طعام عنایت فرمود و سیرابم کرد
ترتیب تمام زندگی او با یادخدا و نامخدا و تقاضايالطاف خداوندعجین و آمیخته بود . ( 1)پایان سوره عَلَق
. جلد 8 ، صفحه 619 ، « فی ظلال القرآن » -1
254 ) سوره عَلَق )
سوره قَدر
شب قدر ، شب نزول قرآن
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَۀِ الْقَدْرِ
ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم.
ابهام در ضمیر براي بیان عظمت مرجع ضمیر است . در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط ،
محتواي قرآن با حوادث زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله مسلم است که این کتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی 23 سال نازل
گردید ، این امر چگونه با آیات فوق که میگوید : در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است ، سازگار میباشد ؟ پاسخ این سؤال
به گونهاي که بسیاري از محققان گفتهاند ، این است که قرآن داراي دو نزول بوده است . نزول دفعی که در یک شب تمام آن بر
قلب پاك پیامبر صلیاللهعلیهوآله یا ازبیتالمعمور یا از
( جزء سیام ( 255
لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید . و نزول تدریجیکه درطول 23 سال دوران نبوت انجام گرفت . قابل توجه اینکه درباره
» شده و از پارهاي از متون لغت استفاده میشود که « تَنزیل » و در بعضی دیگر تعبیر به « اِنزال » نزول قرآن در بعضی آیات تعبیر به
مفهوم وسیعتري دارد که نزول دفعی را نیز شامل « اِنْزال » معمولًا در جایی گفته میشود که چیزي تدریجا نازل گردد ولی « تنزیل
میگردد.( 1) این تفاوت تعبیر که در آیات قرآن آمده ، میتواند اشاره به دو نزول فوق باشد .
2 وَ ما اَدْریکَ ما لَیْلَۀُ الْقَدْرِ
و توچه میدانی شب قدر چیست ؟
3 لَیْلَۀُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ
شب قدر بهتر از هزار ماه است .
هزار ماه معادل هشتاد و سه سال و چهار ماه است، واقعا چه شب
. « نزل » راغب ، ماده « مفردات » -1
صفحه 94 از 137
256 ) سوره قَدر )
باعظمتی است که به اندازه یک عمر طولانی پربرکت ارزش دارد. در بعضی از تفاسیر آمده است که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
فرمود : یکی از بنیاسرائیل لباس جنگ در تن کرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول ( یا آماده ) جهاد فی سبیل
اللّه بود ، اصحاب و یاران تعجب کردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاري براي آنها نیز میسرمیشد، اینآیه نازل گشت و
1) در حدیث دیگري نیز آمده است که پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از چهار نفر از ).« شبقدر ازهزارماه برتراست » بیانکرد که
بنیاسرائیل که هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند ، سخن به میان آورد ، اصحاب آرزو کردند که اي کاش
» است یا « تعداد » آنها همچنین توفیقی پیدا میکردند ، آیه فوق در این زمینه نازل شد .( 2) دراینکه عدد هزار در اینجا براي
است مگر اینکه « تعداد » باید گفت که : اصولًا عدد همیشه براي ، « تکثیر
. جلد 6 ، صفحه 371 ، « دُرُّ الْمَنْثور »-1
. جلد 6 ، صفحه 371 ، « دُرُّ الْمَنْثور » -2
( جزء سیام ( 257
باشد . « تکثیر » قرینه روشنی بر
4 تَنَزَّلُ الْمَلائِکَۀُ وَ الرُّوحُ فیها بِأِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ
درآن شب به اذن پروردگارشان براي (تقدیر) هرکار نازل میشوند . « روح » فرشتگان و
بوده ) روشن میشود که شب قدر « تَتَنَزَّلَ » فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد ( در اصل « تَنَزُّل » با توجه به این که
مخصوص به زمان پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و نزول قرآن مجید نبوده ، بلکه امري است مستمر و شبی است مداوم که درهمه
مخلوق عظیمی است مافوق فرشتگان ، چنانکه در حدیثی از امام صادق نقل شده است که شخصی از « روح » . سال تکرارمیشود
جَبْرَئیلُ مِنَ الْمَلائِکَ ۀِ ، وَ الرُّوحُ اَعْظَمُ مِنَ الْمَلائِکَ ۀِ ، » : امام در پاسخ فرمود ؟ « آیا روح همان جبرئیل است » : ایشان سؤال کرد
اَلَیْسَ اَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَ لَّ یَقُولُ : تَنَزَّلُ الْمَلائِکَ ۀُ وَ الرُّوح : جبرئیل از ملائکهاست و روح، اعظماز ملائکهاست
(1)؟« ،مگرخداوندمتعالنمیفرماید:ملائکهوروحنازلمیشوند
258 ) سوره قَدر )
این است که فرشتگان براي تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی در آن شب نازل میشوند « مِنْ کُلِّ اَمْر » منظور از
و هدف از نزول آنها انجام این امور است یا اینکه هر امر خیر و سرنوشت و تقدیري را با خود میآورند .
5 سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ
شبیاست مملوازسلامت (و برکتورحمت)تاطلوع صبح.
که به معنی" سلامت "است ، بر آن شب ( به جاي اطلاق سالم ) در حقیقت نوعی از تأکید است همانگونه که گاه « سَلام »
میگوییم : فلان کس عین عدالت است . در داستان ابراهیم آمده است که چند نفر از فرشتگان الهی نزد او آمدند و بشارت تولد
فرزند براي او آوردند و بر او سلام کردند ( 69 / هود ) میگویند : لذتی که ابراهیم از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابري
نداشت ، اکنون باید فکر کرد که وقتی
. جلد 4 ، صفحه 481 ، « برهان » -1 تفسیر
( جزء سیام ( 259
گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل میشوند و بر مؤمنان سلام میکنند، چه لذت و لطف و برکتی دارد ؟ وقتی ابراهیم را در
آتش نمروديافکندند، فرشتگانآمدند و بر او سلام کردند و آتش براو گلستان شد، آیا آتشدوزخ بهبرکتسلام فرشتگانبر
صفحه 95 از 137
( نمیشود؟اینامردرواقعنشانگرعظمتامتمحمد صلیاللهعلیهوآله است.( 1 « سلام » و « بَرد » مؤمنان در شبقدر
نکتهها
1 چه اموري در شب قدر مقدر میشود ؟
نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین میشود . این بیان هماهنگ با « قدر » شب قدر به این جهت
روایات متعددي است که میگوید : در آن شب ، مقدرات یک سال انسانها تعیین میگردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر
در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین میشود . البته این امر هیچگونه تضادي با آزادي اراده
. جلد 32 ، صفحه 36 ، « فخر رازي » -1 تفسیر
260 ) سوره قَدر )
انسان و مسأله اختیار ندارد ، چراکه تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهاي افراد و میزان ایمان و تقوا و پاکی
نیت و اعمال آنهاست . یعنی براي هر کس آن مقدر میکنند که لایق آن است یا به تعبیر دیگر زمینههایش از ناحیه خود او
فراهم شده و این نه تنها منافاتی با اختیار ندارد ، بلکه تأکیدي بر آن است .
2 شب قدر کدام شب است ؟
مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است ، لذا در روایتی
میخوانیم که در دهه آخر ماه مبارك پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تمام شبها را احیاء میداشت و مشغول عبادت بود . در روایتی از
اَلتَّقْدیرُ فی لَیْلَۀِ الْقَدْرِ تِسْعَۀَ عَشَرَ ، وَ الاِْبْرامُ فی لَیْلَۀِ اِحْدي وَ عِشْرینَ ، وَ الاِْمْضاءُ فی لَیْلَۀِ ثَلاثٍ » : امام صادق نیز نقل شده که فرمود
1) و به این ) « وَ عِشْرینَ : تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء در شب بیست و سوم است
ترتیب بین روایات جمع میشود .
( جزء سیام ( 261
3 چرا شب قدر مخفی است ؟
بسیاري معتقدند مخفی بودن شب قدر در میان شبهاي سال ، یا در میان شبهاي ماه مبارك رمضان ، براي این است که مردم به همه
این شبها اهمیت دهند ، همانگونه که خداوند رضاي خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روي آورند و
غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند ، دوستانش رادر میان مردم مخفی کرده تا همه را احترام کنند ، اجابت را
در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفی ساخته تا همهرا بزرگ دارند و وقت
مرگ را مخفی ساخته تا در همه حال آماده باشند. و این دلیل مناسبی به نظر میرسد.
4 آیا شب قدر در امتهاي پیشین هم بوده است؟
ظاهرآیات اینسوره نشانمیدهد که شبقدر مخصوصزمان
. جلد 5 ، صفحه 626 ، حدیث 62 ، « نورالثقلین » -1
262 ) سوره قَدر )
صفحه 96 از 137
نزول قرآن و عصر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نبوده ، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار میشود ولی آیا در امتهاي پیشین نیز بوده
است یا نه ؟ صریح روایات متعددي این است که این از مواهب الهی بر این امت میباشد ، چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم
اِنَّ اللّهَ وَهَبَ لاُِمَّتی لَیْلَۀَالْقَدْرِ لَمْیُعْطِها مَنْکانَقَبْلَهُمْ:خداوند بهامت من شب قدر را بخشیده » : صلیاللهعلیهوآله آمده است که فرمود
(1) .« و احديازامتهايپیشیناز اینموهبتبرخوردارنبودند
5 چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است ؟
ظاهر این است که بهتر بودن این شب از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت احیاي آن شب است و روایات فضیلت لیلۀالقدر و فضیلت
عبادت آنکه در کتب شیعه و اهلسنت فراوان است، این معنی را کاملًا تأیید میکند . علاوه بر این نزول قرآن در این شب و نزول
برکات و رحمت الهی در آن سبب میشود که از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
. جلد 6 ، صفحه 371 ، « دُرُّالْمَنْثور » -1
( جزء سیام ( 263
6 چرا قرآن در شب قدر نازل شد ؟
از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براي یک سال ، بر طبق لیاقتها و شایستگیهاي آنها تعیین میشود ، باید آن شب را
بیدار بود و توبه کرد و خودسازي نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتی بیشتر و بهتر براي رحمت او پیدا کرد . آري در لحظاتی که
سرنوشت ما تعیین میشود، نبایدانسان در خواب باشد و از همه چیز غافل و بی خبر که دراینصورت سرنوشت غمانگیزي خواهد
داشت .
قرآن چون یک کتاب سرنوشتساز است و راه سعادت و خوشبختی و هدایت انسانها در آن مشخص شده ، باید در شب قدر ،
و چه پرمعنیاست پیوند ایندو با یکدیگر . به « شب قدر » و « قرآن » شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد و چه زیباست رابطه میان
عبارتی پیام این پیوند آن است که اي انسانها اگر میخواهید سرنوشت شما بهخوبی رقم زده شود، به دستورات قرآن عمل
کنید.
7 آیا شب قدر در مناطق مختلف ، یکی است ؟
264 ) سوره قَدر )
میدانیم آغاز ماههاي قمري در همه سرزمینها یکسان نیست و ممکن است در منطقهايامروز اولماه باشد و در منطقه دیگري دوم
ماه، بنابراین شب قدر نمیتواند یک شب معین در سال بودهباشد ، چراکه مثلًا شب بیست و سوم در مکه ممکن است شب بیست و
دوم در ایران و عراق باشد و به این ترتیب قاعدتا هر کدام باید براي خود شب قدري داشته باشند ، آیا این با آنچه که از آیات و
روایات استفاده میشود ، سازگار است ؟ پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن میشود و آن اینکه : شب همان سایه نیمکره
زمین است که بر نیمکره دیگر میافتد و میدانیم این سایه همراه گردش زمین در حرکت است و یک دوره کامل آن در بیست و
چهار ساعت انجام میشود ، بنابراین ممکن است شب قدر یک دوره کامل شب به دور زمین باشد ، یعنی مدت بیست و چهار
ساعت تاریکی که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار میدهد ، شب قدراست که آغاز آن از یک نقطه شروع میشود و در
نقطه دیگر پایان میگیرد .
( جزء سیام ( 265
صفحه 97 از 137
پایان سوره قَدر
266 ) سوره قَدر )
سوره بَیِّنَه
این است آیین جاویدان
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 لَمْیَکُنِالَّذینَکَفَروُا مِنْاَهْلِالْکِتابِ وَالْمُشْرِکینَ مُنْفَکّینَ حَتّیتَأْتِیَهُمُالْبَیِّنَۀُ
کافران از اهلکتاب و مشرکان (میگفتند:) مادست از آیین خود بر نمیداریم تا دلیل روشنی براي ما بیاید .
است ، درحالیکه قرآن را بر زبان « پیامبر » در اینجا" دلیل روشن "است که مصداق آن طبق آیه دوم شخص « بَیِّنَۀ » منظور از
آنها مدعی » : داشت . در آغاز سوره به وضع اهل کتاب ( یهود و نصاري ) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته و میگوید
. « بودند ما دست از آیین خود برنمیداریم تا دلیل روشنی و پیامبر مسلمی براي ما بیاید
2 رَسُولٌ مِنَ اللّهِ یَتْلُوا صُحُفا مُطَهَّرَةً
( جزء سیام ( 267
پیامبرياز سوي خدا که صحیفههاي پاکی را بر ما بخواند.
3 فیها کُتُبٌ قَیِّمَۀٌ
و در آن نوشتههاي صحیح و پرارزش باشد .
آري آنها قبل از ظهور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین ادعایی را داشتند ولی بعد از ظهور او و نزول کتاب آسمانیش صحنه
عوض شد و آنها در دین خدا اختلاف کردند . میدانیم اهل کتاب انتظار چنین ظهوري را داشتند و قاعدتا مشرکان عرب که اهل
کتاب را از خود عالمتر و آگاهتر میدانستند نیز در این برنامه با آنها همصدا بودند ولی بعد از تحقق آرزوهایشان مسیر خود را
به معنی " اوراقی است که چیزي بر روي آن مینویسند " و « صحیفه » جمع « صُ حُف » . تغییر دادند و به صف مخالفان پیوستند
منظور از آن در اینجا محتواي اوراق است ، زیرا میدانیم پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هرگز چیزي را از روي اوراق نمیخواند . و
پاك بودن آن از هرگونه شرك و کذب و دروغ و باطل "است و مطهّر از اینکه شیاطین جنّ و انس در آن ، « " مُطَهَّرَة » منظور از
دخالت نکنند .
268 ) سوره بَیِّنَه )
لا یَأْتیهِ الْباطِلَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ : هیچگونه باطلی نه از پیش رو و نه » : همانگونه که در آیه 42 سوره فُصِّلَت آمده است
اشاره به این است که در این صحف آسمانی مطالبی نوشته شده که از « فیها کُتُبٌ قَیِّمَۀ » جمله . « از پشت سر به سراغ آن نمیآید
به معنی" مکتوبات "است و یا به معنی احکام و مقرراتی است « کُتُب » هر گونه انحراف و اعوجاج و کجی برکنار است . بنابراین
بهمعنی" تعیین حکم "نیز آمده ، چنانکه در آیه 183 سوره بقره میفرماید : « کتابت » که از ناحیه خداوند تعیین شدهاست ، زیرا
. « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ : روزه بر شما مقرر شد، همانگونه که بر پیشینیان مقرر گردید »
به معنی صاف و مستقیم ، یا محکم و پابرجا ، یا ارزشمند و پربها و یا همه این مفاهیم در آن جمع است . « قَیِّمَۀ » و به این ترتیب
این احتمال نیز داده شده که چون قرآن تمام محتواي کتب پیشین را با اضافات فراوانی در بر دارد ، بههمین جهت گفته شده که در
صفحه 98 از 137
آن کُتُب
( جزء سیام ( 269
اهل » ذکر شدهاند و در آیه چهارم تنها سخن از « مشرکان » مقدمبر « کتاب Ġ » قَیّمه گذشته است . قابل توجه اینکه در آیه اول
به میان نیامده ، درحالیکه آیه ناظر به هر دو است . این تعبیرات ظاهرا به خاطر آن است که اهل « مشرکان » است و سخنیاز « کتاب
کتاب در این برنامهها اصل و اساس بودند و مشرکان تابع آنها و یا به خاطر آن است که اهل کتاب درخور مذمّت بیشتري بودند ،
چراکه آنها علما و دانشمندان فراوانی داشتند و از این نظر در سطحی بالاتر از مشرکان قرار گرفته بودند ، بنابراین مخالفتآنها
زشتتر و ناپسندتربود و درخور سرزنش فراوان.
بهترین و بدترین مخلوقات
6 اِنَالَّذینَکَفَروُامِنْاَهْلِالْکِتابِوَالْمُشْرِکینَ فینارِ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها اُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّۀِ
قطعا کافران از اهل کتاب و مشرکان در دوزخند، جاودانه درآن میباشند، آنهابدترینمخلوقاتند .
اشاره به کفرشان در مقابل آیین اسلام است « کَفَروُا » تعبیر به
270 ) سوره بَیِّنَه )
آنها بدترین مخلوقاتند ) ، تعبیر تکاندهندهاي ) « اوُلئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّۀ » و گرنه کفر و شرك قبلی آنها مطلب تازهاي نیست . تعبیر
است که نشان میدهد در میان تمام جنبندگان موجودي مطرودتر از کسانی که بعد از وضوح حق و اتمام حجت ، راه راست را رها
در این آیه نیز ممکن است « مشرکان » بر « اهل کتاب » کرده و در ضلالت و گمراهی گام مینهند ، یافت نمیشود . مقدم داشتن
به این خاطر باشد که آنها داراي کتاب آسمانی و علماء و دانشمندان بودند و نشانههاي پیغمبر اسلام در کتب آنها صریحا آمده
بود ، بنابراین مخالفت آنها زشتتر و بدتر بود .
7 اِنَالَّذینَامَنُواوَعَمِلُواالصّالِحاتِاُولئِکَ هُمْخَیْرُ الْبَرِیَّۀِ
کسانیکهایمانآوردند و اعمالصالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا) هستند .
در مورد مؤمنان سخن از انجام اعمال صالح نیز به میان آمده که در حقیقت میوه درخت ایمان است . اشاره به اینکه ادعاي ایمان به
تنهایی کافی نیست ، بلکه اعمال انسان باید گواه بر ایمان او باشد ولی کفر به تنهایی هرچند توأم با عمل ناصالحی نیز باشد ، مایه
اوُلئِکَ هُمْ خَیْرُ » سقوط و بدبختی است . گذشته از این کفر معمولًا مبدأ انواع گناهان و جنایات و اعمال خلاف نیز میشود . تعبیر
به خوبی نشان میدهد که انسانهاي مؤمن و صالح العمل حتیاز فرشتگان برتر و بالاترند، چرا که آیه مطلق است و ، « الْبَرِیَّۀ
هیچ استثنایی در آن نیست .
( جزء سیام ( 271
علی و شیعیانش خَیْرُالبَرِیَّهاند
« اوُلئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّۀ » در روایات فراوانی که از طرق اهل سنت و منابع معروف آنها و همچنیندر منابعمعروف شیعه نقلشده، آیه
( آنها بهترین مخلوقات خدا هستند ) به علی و پیروان او تفسیر شده است .
لانْهارُ خالِدینَ فیها اَبَدا رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ 􀂗 8 جَزاؤُهُمْ عِنْدَرَبِّهِمْجَنّاتُعَدْنٍتَجْریمِنْتَحْتِهَا ا
272 ) سوره بَیِّنَه )
پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاویدان استکه نهرهااز زیر درختانش جاري است، همیشه در آن میمانند،هم
صفحه 99 از 137
خداازآنهاخشنوداستوهمآنهاازخدا خشنود و این (مقاموالا) برايکسیاستکه ازپروردگارشبترسد .
در این آیه نخست از پاداش مادي و جسمانی آنها که باغهاي پرنعمت بهشتی است ، سخن به میان آمده و بعدا از پاداش معنوي و
روحانی آنان ، که هم خدا از آنان راضی است و هم آنان از خدا راضی . آنها از خدا راضیند چراکه هرچه خواستهاند به آنها داده
و خدا از آنها راضی است چراکه هرچه او خواسته ، انجام دادهاند و اگر هم لغزشی بوده ، به لطفش صرفنظر کرده . چه لذتی از
ذلِکَ » این برتر و بالاتر که احساس کند مورد قبول و رضاي معبود و محبوبش واقع شده وبه لقاي او واصل گردیده است . جمله
سرچشمه میگیرد ، چراکه همین ترس « خوف و خشیت و ترس از خدا » نشان میدهد که تمام این برکات از « لِمَنْ خَشِیَ رَبَّه
انگیزه حرکت به سوي هرگونه اطاعت و تقوا و اعمال صالح است .
( جزء سیام ( 273
لزوم اخلاص نیت در عبادت
در عبادت و اینکه اصل در « قصد قربت » براي لزوم « وَ ما اُمِروُا اِلاّ لِیَعْبُدوُا اللّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ » بعضی از علماي اصول فقه به آیه
در اینجا به معنی" عبادت "بوده باشد ، تا « دین » اوامر تعبدي بودن است نه توصلی ، استدلال کردهاند و این منوط به آن است که
را در این آیه بهطور مطلق قرار دهیمتا مفهومش لزوم قصدقربت در همه اوامر باشد « امر » دلیل بر لزوم اخلاص در عبادات گردد و
( مگر موارديکه بهدلیلی خارج شدهاست ) درحالیکه مفهوم آیه ظاهرا هیچیک از اینها نیست ، بلکه مقصود اثبات توحید در
مقابل شرك است ، یعنی آنها جُز به توحید دعوت نشدهاند و با این حال ارتباطی با احکام فرعی ندارد.
قوس عجیب صعودي و نزولی انسان
از آیات این سوره به خوبی استفاده میشود که هیچ مخلوقی در
274 ) سوره بَیِّنَه )
عَمِلُوا » عالَم فاصله قوس صعودي و نزولیش به اندازه انسان نیست ، اگر داراي ایمان و اعمال صالح باشد ، ( قابل توجه اینکه
همه اعمال صالح را شامل میشود نه بعضی را ) برترین خلق خدا است و اگر راه کفر و ضلالت و لجاجت و عناد را « الصّالِحات
انسان ، گرچه مسأله « نزولی » و « صعودي » بپوید ، چنان سقوط میکند که بدترین خلق خدا میشود . این فاصله عظیم میان قوس
حساس و خطرناکیاست ، ولی دلالت بر عظمت مقام نوع بشر و قابلیت تکامل او دارد و طبیعی است که در کنار چنین قابلیت و
استعداد فوقالعادهاي ، امکان تنزل و سقوط فوقالعاده نیز باشد .
پایان سوره بَیِّنَه
( جزء سیام ( 275
سوره